سه خبرنگار لبنانی شبکه المنار، شبکه تلویزیونی وابسته به حزبالله لبنان روز هفتم آوریل و به دنبال گلولهباران شدن اتومبیلشان در شهر تاریخی معلوما در سوریه جان سپردند.
حمزه حاج حسن (خبرنگار) محمد منتاش (فیلمبردار) و حلیم علو (تکنیسین) از اعضای گروه «دوستان» رسانهای حاضر در محل به شمار میآمدند که خبرنگارانی از تلویزیون دولتی عربیزبان ایران، العالم نیز در آن حضور داشتند. در عملیاتی که معلولا و دو شهر دیگر در منطقه القلمون در نزدیکی مرز لبنان را از دست نیروهای ارتش آزاد خارج کرد، این گروه نیروهای ارتش سوریه و حزبالله لبنان را همراهی میکردند. معلولا از دسامبر ۲۰۱۳ تحت کنترل شورشیان بودهاست و گروههای مخالف پیشتر نیز دوبار از این شهر رانده شده، اما به آن بازگشته بودند.
حزبالله و مقامات ایرانی و سوری «تروریستهای تکفیری» را بابت این «اقدام بزدلانه» محکوم کردند، اما سوالات بسیاری در این مورد بیپاسخ ماندهاست:
۱. به روایت «المنار» این حمله چند ساعت پس از تسخیر شهر توسط نیروهای ارتش سوریه و حزبالله و بیرون راندن نیروهای مخالف از شهر صورت پذیرفت. بنابه ادعای این نیروها شهر در آن زمان «تحت کنترل کامل» این نیروها بودهاست. سوالی که در ذهن ایجاد میشود این است که در صورت صحت این ادعا پس این نیروهای مخالف که به روی اتومبیل حامل این گروه آتش گشودند از کجا آمده بودند؟ چرا آنها از شهر بیرون رانده نشده بودند؟
آخرین پیام ارسال شده بر روی توییتر توسط حاجحسن وی را پیش از وقوع حمله بسیار آرام و مطمئن نشان میدهد. [۱] او حتی به نام هتلی که او همراهانش قصد اقامت در آن را داشتند (هتل الشریف) نیز اشاره کردهبود، آیا هیچ روزنامهنگار معقولی که احساس کند ممکن است در معرض خطر باشد ممکن است محل اقامت خود را به همین سادگی فاش کند؟
۲. مسائلی از این دست این گمانه را در میان صاحبنظران سوری و لبنانی ایجاد کرده که حمله به این کاروان رسانهای در واقع توسط سربازان خشمگین سوری صورت گرفتهاست، زیرا تنشهای موجود میان نیروهای حکومت سوریه از یک سو و رهبران حزبالله و سپاهپاسداران طی روزهای گذشته به سطحی بیسابقه رسیدهاست.
هفته گذشته معاون سیاسی رسانهای رئیسجمهور بثینه شعبان به «کانالهای تلویزیونی دوست» تاخت به این دلیل که «مصاحبهها و گفتگوهایی منتشر کردهاند که این تصور را ایجاد میکند که دولت سوریه بدون حمایت این کشور و آن حزب سقوط خواهد کرد. » [۲] «کانالهای تلویزیونی دوست» در سخنان او اشارهای است مشخص به شبکه تلویزیونی حزبالله المنار و شبکه المیادین که زیر نظر ایران اداره میشود.
در عکسالعمل به این حمله کانال المیادین تصمیم گرفت انعکاس اخبار سوریه (یا خبرسازی در مورد این کشور) را در این شبکه به شدت کاهش دهد. بنابه گزارشات رئیس شبکه المنار و فرماندهان حزبالله نیز بابت این سخنان به شدت عصبانی بودند، هرچند اندکی بعد و با سخنان بعدی شعبان به آنها اطمینان داده شد «چیزی تغییر نخواهد کرد»، بعلاوه وزیر اطلاعات سوریه نیز سعی کرد سیاستهای جدید این وزارتخانه در این راستا (کسب اجازه این رسانهها پیش از انتشار اخبار) را کمی سهلگیرانهتر نشان بدهد. [۳]
اخیرا شنیده شده که جنگجویان حزب الله و ارتش آزاد سوریه در برنامههای رادیویی یکدیگر را مورد حملات توهینآمیز قرار داده و هریک گروه مقابل را بابت تلفات سنگین تحمیلی به خود مورد سرزنش قرار داده اند. [۴] بعلاوه شایعاتی نیز وجود دارد که پس از اظهارنظرهای اخیر مقامات ایرانی در مورد نقش کلیدی این کشور در برسر قدرت ماندن اسد، تنشهای زیادی بین مقامات عالی ایرانی و سوری ایجاد شدهاست. [۵]
آیا ممکن است حمله به کاروان رسانهای حزبالله و ایران درواقع توسط تعدادی سرباز سوری عصبانی یا آزرده انجام شده باشد؟ آیا این اقدام میتواند توسط مقامات بلندپایه ارتش سوریه برنامه ریزی و دستور داده شده باشد تا به این ترتیب به نیروهای ایرانی و حزبالله اخطار داده شود ارتش سوریه است که زمام امور را به دست دارد؟
۳. حتی اگر تئوریها توطئه را کنار بگذاریم، در جریان حمله نیروهای دولتی برای بازپسگیری مناطق تسخیر شده توسط مخالفان در منطقه قلمون، خبرنگاران المنار در میان نیروهای حکومت سوریه و حزبالله قرار گرفتهبودند. کانال المنار پس از این حادثه تصاویری از دو اتومبیل – از جمله یک ون سفید حامل تجهیزات فنی پخش زنده– را پخشکردند که جای برخورد گلولههای متعدد بر روی آن آشکار بود. هرچند مدیر شبکه المنار پس از حادثه اعلام کرد «مشخص نیست که هدف واقعی از این حمله خبرنگاران بودهاند یا نه»، بیانیه رسمی این شبکه اندکی بعد «تروریستها» را بابت حمله به این گروه سرزنش کرد.
آیا ممکن است که این کاروان رسانهای صرفا در میانه تبادل آتش میان نیروهای حکومتی و حزبالله از یک سو و باقیمانده مخالفان مستقر در حواشی معلولا (که گفته میشود حمله مزبور در آن صورت پذیرفته) گرفتار شده باشند؟ برخلاف آنچه سازمانهای حقوقبشری ادعا میکنند، این حمله قطعا هیچ شباهتی به حمله برنامهریزی شدهای که توسط تکتیراندازها انجام شده باشد ندارد.
بعلاوه، حاجحسن و سایر خبرنگاران المنار گزارشهایی بسیار مفصل از جنگ در منطق قلمون تهیه کرده بودند: آنها جنگجویان حزبالله و نیروهای حکومت سوریه را همراهی کرده، با آنها مصاحبههای زیادی انجام دادند و از «پیروزی»ها و نبردهای قهرمانانه آنها داستانهای مفصلی برای مخاطبان روایت کردهاند. برخلاف آنچه بسیاری از محکومکنندگان این حمله میگویند، اینکه «آنها صرفا مشغول انجام وظیفه خود در پوشش وقایع بودهاند» به هیچ وجه صحت ندارد. شبکه المنار کانالی است که صرفا برای مصارف تبلیغاتی و پروپاگاندا به نفع حزبالله لبنان و جکومت ایران است، به همین دلیل بسیاری از نیروهای نظامی اپوزیسیون پرسنل این شبکه را «اهداف نظامی» میبینند که حمله به آنها مشروع است. حاج حسن پیشتر از خود تصویری روی فیسبوک منتشر کرده بود که او را در یونیفرم نظامی و درحال حمل سلاح سنگین نشان میداد. [۷]
نظر سردبیر:
چه این افراد عمدا توسط نظامیان سوری و برای چنگ و دندان نشان دادن به حزبالله هدف قرار گرفته باشند، چه ارتش آزاد آنها را هدف قرار داده باشد و یا تصادفا و در درگیری دو طرف کشته شده باشند هدف قرار گرفته باشند، مقصر واقعی قتل این روزنامهنگاران المنار، حزبالله لبنان و حامیان آنها در تهران هستند. زیرا حزبالله و حکومت ایران هستند که با دخالتشان در جنگ سوریه به این خونریزی بیمعنا و کور دامن زدهاند.
هرنوع حرکتی به اصحاب رسانه و روزنامهنگارانی که درگیریهای نظامی را پوشش خبری میدهند محکوم است اما تماشای مراسم باشکوه خاکسپاری روزنامهنگاران المنار در جنوب لبنان و شنیدن عکسالعملهای شدیدالحن مقامات لبنانی،ایرانی و سوری (از جمله رئیسجمهور لبنان، وزیر امور خارجه ایران و دیگران) این سوال را به ذهن متبادر میکند که چرا وقتی سایر روزنامهنگاران و عکاسان در سه سال گذشته در این کشور جان میباختند، هیچ یکی از این مقامات به سخن در نیامدند؟
بر اساس گزارش سازمان «گزارشگران بدون مرز»، سوریه به عنوان خطرناکترین کشور برای روزنامهنگاران شناخته شدهاست [۶]
. دهها روزنامهنگار و شهروند خبرنگار از زمان شروع انقلاب سوریه در مارچ ۲۰۱۱ در این کشور کشته، زخمی و یا ربوده شدهاند، اقداماتی که در بیشتر موارد توسط حکومت سوریه انجام شدهاست . تعداد زیادی از این افراد به صورت عمدی هدف قرار گرفته اند و بسیاری دیگر از اصحاب رسانه نیز در زندانهای حکومت برای زمانهای بسیار طولانی حبس شدهاند.
ما در «نامه شام» بر این باوریم که رهبر ایران کسی است که جنگجویان ایرانی و حزبالله را به سوی مرگی بیحاصل در سوریه سوق میدهد. آیتالله خامنهای مسئول تراژدیهای بزرگیاست که به صورت روزمره در سوریه رخ میدهند، او حتی مسئولیت مرگ اعضای سپاه و جنگجویان حزبالله در این کشور نیز مستقسما بر شانههای اوست زیرا حکومت اسد بدون حمایت عظیم اقتصادی و نظامی ایران ظرف ۲۴ ساعت سقوط خواهد کرد. (برای خواندن گزارش اخیر نامه شام در این مورد به این لینک مراجعه کنید: http://www.naameshaam.org/en/irans-failing-economy-the-syria-adventure-and-dreaming-of-the-bomb/)
منابع:
[۱] http://www.lebanondebate.com/details.aspx?id=167658
[۳] http://www.aawsat.net/2014/04/article55331170
[۴] Various Syrian opposition FB pages.
[۵] http://www.naameshaam.org/en/sepah-pasdaran-commander-iranian-support-kept-al-assad-in-power/
[6] http://www.naameshaam.org/en/syria-a-cemetery-for-journalists/
[7] http://www.globalarabnetwork.com/politics/41-lebanon-politics/12190-2014-04-15-12-01-56