Select language / زبان خود را انتخاب کنيد

نصرالله جنایات حزب‌الله در لبنان را با جنایات «تکفیری‌ها» توجیه می‌کند

رهبر حزب‌الله لبنان، حسن نصر‌الله در 16 فوریه 2014 در یک سخنرانی تلویزیونی ظاهر شد و توضیحاتی در مورد دلایل حزب‌الله برای حضور در جنگ سوریه ارائه داد؛ اما این سخنرانی را بیشتر می‌توان درراستای برانگیختن هراس در میان مخاطبان و توجیه جنایات حزب‌الله با استفاده از جنایات گروه‌های اسلامگرای سنی ارزیابی کرد.

در این سخنرانی تلویزیونی، وی مدعی شد بزرگترین تهدیدی که پس از اسرائیل منطقه با آن روبروست، «تروریست‌های تکفیری» هستند، گروه‌های تندروی سنی که بقیه ادیان و سایر مسلمانان غیرسنی را «کافر» می‌شمارند. نصرالله سپس افزود: «این گروه‌ها لبنان را هدف قرار داده‌اند و هدف و اولویت آنان این است که پس از سوریه به سراغ لبنان بیایند. به همین دلیل است که آنها در تلاشند مرز بین سوریه و لبنان را تحت کنترل خود بگیرند. این ایدئولوژی آنهاست. از آنجا که آنها با آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها همکاری می‌کنند، قطعا پس از سوریه به لبنان حمله خواهند کرد زیرا لبنان مرکز مقاومت – که بزرگترین تهدید علیه اسرائیل به شمار می‌آید – است.» اصطلاح «مقاومت»، لقبی است که حزب‌الله اغلب خود را با آن تعریف و توصیف می‌کند.

آنچه آقای نصرالله در صدد القای آن است این است که درگیری‌های رخ داده در مناطق مرزی بین سوریه و لبنان (شهرهایی مثل حمص و غیره)، نه هیچ گونه ارتباطی به حمله ارتش سوریه به شهروندان سوری ساکن این مناطق دارد و نه سعی ارتش آزاد سوریه برای قطع کردن مسیری که رژیم سوریه برای جابجایی مهمات بین شمال و جنوب کشور مورد استفاده قرار می‌دهد. او همچنین این موضوع را که ارتش آزاد سوریه از این مناطق برای جابه‌جایی آذوقه و مهماتی که از طریق ترکیه و لبنان وارد سوریه می‌شود را نیز انکار می‌کند و سعی دارد بگوید درگیری در مناطق مرزی لبنان و سوریه فقط و فقط به خاطر این روی داده است که «تکفیری‌ها» قصد تصرف سوریه و پس از آن ورود به لبنان را دارند.

جالب اینجاست که در ادامه آقای نصر‌الله سعی می‌کند با ارائه روایتی غیرواقعی از حوادث، سعی ‌می‌کند به منتقدانی که به او بابت توجیه جنایات گروهش با استفاده از جنایات گروهی دیگر خواهند تاخت، پیشی بگیرد: «در بحث‌هایی که اخیرا در مورد انفجارها و حملات انتحاری اخیر در لبنان در گرفته بود بعضی مدعی شدند این اتفاقات به خاطر حضور حزب‌الله در لبنان است که رخ می‌دهد. این افراد صرفا در تلاشند اتفاقات را توجیه کنند و این سخنان آنها حتی اگر ما حاضر شویم با آنها در تشکیل دولت [ائتلافی در لبنان] همکاری کنیم نیز ادامه خواهد یافت.»

پس از این استدلال پیشدستانه و معکوس، نصرالله شرکت حزب‌الله در جنگ سوریه را منطقی و نوعی از دفاع از خود می‌نامد:«آیا ما حق نداریم برای توقف خونریزی، غارت و تجاوزی که 30 هزار لبنانی ساکن در قصیر با آن دست و پنجه نرم می‌کردند مداخله کنیم؟ اگر تکفیر‌هایی که ما در این شهر شکست دادیم به لبنان می آمدند چه؟ اگر آنها خدای‌نکرده کنترل کل خاک سوریه را در اختیار می‌گرفتند چه؟ آن وقت وضعیت به چه شکلی در می‌آمد؟»

آقای نصرالله هیچ توضیحی نمی‌دهد که از کدام «30 هزار لبنانی» حرف می‌زند یا اینکه این افراد کی به قصیر رفته‌اند و آنجا چه می‌کنند. همینطور اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کند که اطلاعات خود در مورد قصد گروه‌های تکفیری برای حمله به لبنان را از کجا آورده‌است؛ در نتیجه سخنان او را نمی‌توان به چیزی جز تلاش برای به وحشت انداختن مخاطبانش تعبیر کرد.

در ادامه وی قول پیروزی می‌دهد و مانند هر رهبر نظامی دیگری سعی می‌کند انگیزه و انرژی سربازانش را تقویت کند: «ما در این نبرد پیروز میدان خواهیم بود، تنها مسئله زمان است. تمام آنچه برای شکست دشمن در این نبرد لازم است آماده است، هرچند این نبرد بسیار حساس و مهم است اما سرنوشت ما پیروزی در آن است.»

نامه‌ شام مایل است به آقای نصرالله و کسانی که هنوز به سخنان او باور دارند چند نکته را یادآور شود:

– حکومت سوریه و لبنان که حمایت از حزب‌الله را برعهده دارند خود یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری و فعال‌شدن نیروهای تکفیری (گروه‌های وابسته به القاعده) هستند که آقای نصرالله از آنها سخن می‌گوید. حکومت‌های این کشورها هستند که دست‌کم از طریق آزادسازی نیروهای وابسته به القاعده از زندان در ابتدای انقلاب سوریه و همینطور درگیر نشدن با این افراط ‌گرایان هنگامی که آنها با نیروهای دیگر اپوزیسیون می‌جنگیدند به این گروه‌های افراطی یاری رساندند (برای اطلاعات بیشتر به گزارشات پیشین نامه شام مراجعه کنید). واضح است که هدف اصلی از تمام این اقدامات این بوده که جهان باور کند اعتراضات صلح‌آمیز مردم سوریه از ابتدا توطئه‌ای خارجی بوده و با مشارکت اسلامگرایان افراطی یا «تکفیری‌ها» به راه افتاده‌است تا با استفاده از این طریق بتوان حمله وحشیانه ارتش به مردم معترضی که تنها آزادی و حقوق انسانی خود را طلب می‌کردند توجیه کرد.

– موج جدید حملات انتحاری و مواد منفجره کارگذاشته شده در ماشین‌ها درست پس از حضور حزب‌الله در جنگ خونین سوریه در 2013 (شهر قصیر در شرق غوطه) آغاز شد، در نتیجه به دشواری می‌توان توجیحی به جز انتقام‌گیری از حزب‌الله برای وقوع آنها یافت.

– بعلاوه دستور ورود حزب‌الله لبنان به جنگ سوریه و حمایت از رژیم اسد توسط حکومت ایران و سپاه پاسداران در اواخر سال 2011 صادر شد درحالی که گروه‌های تکفیری در اوایل سال 2012 در سوریه ظاهر شدند. تا آن زمان انقلاب سوریه از معترضان غیر مسلح در سراسر سوریه و همینطور سربازانی تشکیل می‌شد که یکی پس از دیگری ارتش را ترک کرده و به مردم می‌پیوستند. کم کم مردم محلی برای دفاع از خود و خانه‌های خود سلاح بدست گرفتند و این حمله بی‌رحمانه رژیم به معترضان و قتل‌عام‌ هرچند شدیدتر شهروندان بود که آنها را به مسلح شدن واداشت، اگر حکومت سوریه از حمایت حکومتهای ایران و روسیه (از طریق تامین پول، مهمات، نیروی انسانی و به راه انداختن بازی‌های دیپلماتیک ) برخوردار نبود، هرگز قادر به انجام چنین جنایاتی نمی‌بود.

– کسانی که حزب‌الله در حال حاظر در شهر یبرود سوریه با آنها مشغول مبارزه است، تکفیری‌ها نیستند. اکثریت آنها مردم محلی هستند که نه امکانات چندانی برای جنگ دارند و نه با جبه‌النصر، داعش یا گروه‌های افراطی و مجهز دیگر در ارتباطند. این موضوع نه تنها در مورد مردم یبرود، بلکه در مورد سایر مردم ساکن منطقه که ارتش سوریه با همراهی و کمک حزب‌الله و سپاه پاسداران قتل‌عام کرده است نیز صدق می‌کند.

سخنرانی نصرالله را می‌توانید اینجا پیدا کنید:
http://www.almanar.com.lb/english/adetails.php?eid=135838&cid=23&fromval=1&frid=23&seccatid=14&s1=1

پاسخ دهید