گفتگوی هنین قدار، سردبیر NOW با نامه شام
منبع: https://now.mmedia.me/lb/en/
برکسی پوشیده نیست که بدون حمایت اقتصادی و نظامی ایران بشار اسد تاکنون جان به در نمی برد. ماموریت اصلی حزبالله اکنون این است که سوریه را تحت کنترل نگه دارد و دسترسی به لبنان را از این طریق تضمین کند.برای حاکمان تهران، مذاکره هستهای با غرب به طور مستقیم با نقش ایران در منطقه در ارتباط است و تهران امیدوار است بتواند به توافقی دست پیدا کند که تسلط آن بر سوریه و لبنان را تضمین کند.
اما نقش ایران در سوریه باعث نگرانی بسیاری از مخالفان ایرانی نیز هست. گروهی از فعالان ایرانی در ایران -علیرغم عدم امنیت و تلاش بسیاری که به ناچار باید برای مخفی نگهداشتن هویت خود بکار ببرند- وبسایت و صفحه فیسبوکی به نام «نامهشام» به دو زبان فارسی و انگلیسی به راه اندختهاند تا توجه مردم را به عواقب دخالت ایران در جنگ سوریه جلب کنند. هدف اولیه نامهشام –که نامههایی از سوریه معنا میدهد- این است که به مردم ایران نشان بدهند که جنگ سوریه به لحاظ سیاسی و اقتصادی نقشی مستقیم در زندگی تکتک ایرانیان دارد. بودجه ملی ایران در حال هزینه شدن در جنگی متجاوزانه است و منابع اقتصادی که به شدت در درون کشور مورد نیاز ایرانیان است به صورت روانه در سوریه برباد میرود. اما به دلیل محدودیت رسانهها در ایران تعداد بسیارکمی از مردم از آنچه در سوریه میگذرد اطلاع دارند، در نتیجه این گروه امیدوار است بتواند اخبار سوریه و نقش ایران و حزبالله را به مردم ایران منتقل کند.
آنچه میخوانید مصاحبهای است با فعالان نامهشام در مورد فعالیتها، دیدگاهها و برنامههایشان:
NOW: به ما در مورد خودتان، وبسایتتان، پسزمینه و برنامههایتان بگویید.
وبسایت ما www.naameshaam.orgدر واقع خواهر بزرگتر صفحه فیسبوک «نامهشام» محسوب میشود. درواقع وبسایت را برای این ایجاد کردهایم که اگر فیسبوک زمانی صفحه ما در این شبکه اجتماعی را بست، مطالب و تحلیلهای منشرشده کماکان دردسترس بمانند. هدف این است که مخاطبانمان بتوانند در وبسایت مقالات مربوط به نقش حکومت ایران در سوریه را به فارسی و انگلیسی بیابند. وبسایت بعلاوه نقش آرشیوی برای همه فعالیتهای گروه ما را ایفا میکند. ما میخواهیم بام مطالبمان این امکان که ایرانیان بعدها بگویند از اقدامات حکومت در سوریه بی اطلاع بودند را به صفر برسانیم.
NOW: چطور شد که تصمیم گرفتید بر سوریه متمرکز شوید؟ و چرا حالا؟
ایده این پروژه پس از پس از خواندن اخبار مربوط به جمعه های اعتراض در سوریه و به طور خاص تظاهرات روز 8 نوامبر 2013 شکل گرفت. مثل جمعههای هفتههای قبل – از زمان شروع انقلاب سوریه در مارس 2011- تظاهرات ضد حکومتی در سرتاسر سوریه جریان داشت، اما آن روز خاص توسط معترضان روز «نه گفتن به اشغال سوریه توسط ایران» نام گرفته بود.
با دیدن عکسها و ویدئوهای آن روز در سوریه، این ایده به ذهن ما رسید که ما مردم ایران واقعا چیز چندانی در مورد وقایعی که در سوریه رخ میدهند نداریم. بیشتر اطلاعات ما از رسانههای جهتدار و تحت کنترل حکومت میآیند و اطلاعات اندک موجود در مورد نقش ایران در سوریه نیز بسیار غیر دقیقو غیرقابل اتکاست. واقعا چه میزانی از بودجه عمومی ایران برای تسلیح حکومت اسد برعلیه مردم سوریه بر باد می رود؟ چه تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران در کنار نیروهای اسد میجنگند؟ آیا واقعا این نیروها چنان که حکومت ایران ادعا میکند صرفا به عنوان «مشاور» در این کشور حضور دارند؟ حزبالله تا چه اندازه در سوریه درگیر است؟ تحمل دروغهای رسانه های دولتی ایران برای ما دیگر قابل تحمل نبود.
NOW: شما در کجای ایران ساکن هستید؟ نگران امنیت خود نیستید؟
ما در ایران هستیم، فرض کنید که ساکن تهرانیم. ما به شدت مراقبیم و تمام احتیاط ممکن را به کار میگیریم که ناشناخته بمانیم. ما از تجربیات قدیمی مان با حکومت ایران آموختهایم و می دانیم که نمیتوان شفاف و روشن در ایران فعالیت کرد زیرا حکومت ما را نابود خواهد کرد.
به خوبی میدانیم که این مساله مانعی بر سر برقراری ارتباط بین ما و سایر گروههای فعال در ایران و خارج از کشور خواهد بود و به عنوان مثال مصاحبه کردن را اندکی دشوار میکند، اما چارهای دیگری پیش پای خود نمی بینیم. در این مرحله از حرکت فعالان ایرانی به سمت دموکراسی، ما ناچاریم نه تنهایی حرکت کنیم به این معنا که نمیتوانیم با گروه دیگری همکاری و ائتلاف کنیم و یا از طریق اسکایپ و تلفن مصاحبه انجام بدهیم و تنها از طریق ایمیل مصاحبه میکنیم. ما گروهی بسته هستیم که تعدادی از دوستان و حامیانمان نیز در اروپا ساکن هستند. متاسفم که نمی توانیم بیش از این در مورد خودمان اطلاعات بدهیم، ما امیدواریم روزی برسد که بتوانیم فعالیت خود را علنی کنیم.
NOW: شما چطور به اخبار سوریه و حزبالله دسترسی پیدا میکنید، خصوصا با توجه به وضعیت گردش اطلاعات در ایران؟
بعضی از اعضای گروه ما می توانند به زبان عربی بخوانند و بنویسند و بقیه بیشتر رسانه های انگلیسی زبان را رصد میکنند. ما پروپاگاندای تولیدی توسط حکومت سوریه را بررسی و آن را با گفتههای مقامات ایرانی مقایسه و بررسی و تحلیل میکنیم. بعلاوه ما دوستانی نیز در سوریه، لبنان و اروپا داریم که به ما یاری میرسانند.
درواقع ما چندان نگران مشکلات اینترنت در ایران نیستیم، همیشه راههای بیشماری برای دورزدن فیلترینگ و سانسور در ایران وجود دارد و ما تنها کسانی نیستیم که در ایران این کار را انجام میدهیم.
NOW: در مجموع تصور شما از نوع نگاه مردم ایران به انقلاب سوریه چیست؟ گروههای مختلف ایرانیان بر مبنای محل زندگی، سن و دیدگاهاهای سیاسی خود چه دیدگاهی نسبت به وقایع سوریه دارند؟
بعضی از افراد طرفدار حکومت میدانند که در سوریه چه میگذرد، بعضی دیگر نیز ترجیح میدهند چشمها و گوشهایشان را ببندند و دروغهای حکومت را باور کنند. فعالان مخالف و منتقد حکومت تا حدودی میدانند اوضاع از چه قرار است و اکثریتی از مردم نیز هستند که چیزی نمیدانند. درست به همین دلیل ما نامهشام را به راه انداخته ایم تا به آنها اطلاع رسانی کنیم.
در جواب سوال شما ما عدد و رقنمی برای ارائه نداریم چون تا آنجا که می دانیم اساسا نظرسنجی در این مورد صورت نگرفته است. آنچه ما در نامه شام می دانیم این است که مردم کشورمان ایران در زمان حاضر به سختی در حال تلاش برای بقای خود هستند و چندان فرصتی برای توجه به آنچه در سوریه و بقیه دنیا میگذرد ندارند. وضعیت اقتصادی در ایران آرام آرام بدتر و بدتر میشود، بسیاری از مردم در فقر زندگی میکنند و بقیه نیز نگرانند که با گذشت زمان وضعیت زندگیشان بدتر شود.
سوریه برای بسیاری از ایرانیان خیلی از آنها دور است زیرا میزان درگیری و حضور سپاه در سوریه و هزینههای آن برای مردم ایران در کشور چندان شناختهشده نیست. ما میخواهیم ارتباط بین این دو موضوع را آشکار کنیم و تاثیرات سیاسی و اقتصادی این جنگ بر زندگی ما مردم ایران را نشان بدهیم.
NOW: ایرانیان چگونه نگاهی به حزبالله دارند؟ حمایت سیاسی اقتصادی ایران از حزبالله لبنان را چطور ارزیابی میکنند؟
واقعیت این است که بسیاری از ایرانیان از این شعار قدیمی حکومت مبنی بر صدور «انقلاب اسلامی به جهان عرب» خسته شده اند. مردم میدانند که به کار گرفتن و بسیج شیعیان در کشورهای عرب توسط سپاه پاسدارن – که در مواردی نظیر شیعیان عراق و لبنان تاحدودی موفقیت آمیز نیز بوده است- هزینه های گزافی برای ایرانیان ایجاد میکند. بسیاری از جمعیت ایران این را میفهمند که تحریمهای اعمال شده علیه ایران صرفا به برنامه نظامی هسته ای ایران مربوط نمیشوند و حاصل سیاستهای ایران در راستای بیثبات کردن منطقه نیز هستند. حکومت ما به صورت مداوم در حال تراشیدن دشمن برای کشور است و مردم بهای این موضوع را میپردازند- این چیزی نیست که مردم از آن بی اطلاع باشند. اعتراضات پس از انتخابات سال 88 در ایران را به یاد بیاورید وقتی که مخالفان حکومت در جنبش سبز در شعارهایشان به این موضوع اشاره کردند. اما حامیان حکومت، حامی حزبالله نیز به شمار میآیند.
ما در نامهشام می دانیم که هزاران نفر از اعضای حزبالله لبنان و جنگجویان شیعه عراقی در جنگ سوریه حاضرند و از رژیم سوریه حمایت میکنند. و ما میدانیم که دست کم صدها نفر (اگر نه چند هزار نفر) از اعضای سپاه پاسداران نیز در سوریه حاضرند ، تعدادی از آنها در حال جنگ و تعدادی دیگر در حال «مشاوره دادن» هستند. علاوه براین ما میدانیم که حکومت ایران از محل بودجه عمومی کشور –که به شدت مردم در ایران به آن محتاجند- هزینههای مناطق تحت کنترل بشار اسد در سوریه را تامین میکند، برای حکومت سوریه از روسیه سلاح میخرد و بودجه فعالیتهای نظامی حزبالله لبنان و شبهنظامیان شیعه عراقی را تامین میکند.
این حمایتی است که صدها میلیون و شاید میلیارد دلار در ماه هزینه بردست حکومت ایران میگذارد. توجه داشته باشید که جمهوری اسلامی از حکومت سوریه و این جنگ درحالی حمایت میکند که در کشور خود با تحریمهای اقتصادی شدید، تورم و – به دلیل چاپ بی رویه پول- کاهش ارزش پول ملی دست به گریبان است. به تمام این مشکلات ضعف مدیرین در حوزه اقتصاد، فساد اداری اقتصادی و چنبره هر چه شدیدتر سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور را نیز اضافه کنید.
حکومت ایران رمق خود را در سوریه از دست داده است، این کشور تبدیل به ویتنامی برای ایران و حزبالله شده است.
NOW: مداخله ایران در سوریه چه تاثیری بر وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران دارد؟
بگذارید به این سوال به صورت غیر مستقیم پاسخ بدهم. ما با حمایت حکومت ایران از دیکتاتوری بشار اسد به این دلیل مخالفیم که اسد صرفا یرای اینکه بر سر قدرت بماند و جریان انتقال سلاح به حزب الله لبنان را تضمین کند در حال قتل عام مردم خود است. شرمآور است که سپاه و جنگجویان تحت فرمانش در سوریه یعنی شبه نظامیان حزبالله و نیروهای شیعه عراقی در حال حمایت از سرکوب مردم و نابودی کشور سوریه هستند.
سپاه حزبالله لبنان را در سال 1983 به راه انداخت تا ارتشی در راستای مرزهای شمالی اسرائیل برای خود داشته باشد. حزبالله حکم یک ایران کوچک در خاک لبنان را دارد و راه اندازی آن حرکتی استراتژیک برای تهدید اسرائیل و غرب بوده است. هر کشوری که بخواهد تاسیسات هستهای ایران را بمباران کند به احتمال بسیار با فرود موشکهای حزبالله در تلآویو و حرکات تروریستی در غرب پاسخ خواهد گرفت. در واقع حزبالله در سوریه میجنگد تا پروژه ساخت سلاح هستهای به سرانحام برسد و سلاح هستهای بناست بقای حکومت ایران را تضمین کند.
سپاه پاسداران و حزبالله در سوریه میجنگند تا بتوانند به انتقال سلاح به حزبالله از طریق خاک سوریه ادامه بدهند. اگر اسد سقوط کند در آن صورت انتقال سلاح از ایران به حزبالله متوقف خواهد شد و حزبالله دیگر نقش تهدیدی بازدارنده را در منطقه نخواهد داشت و حکومت ایران به شدت احساس ناامنی خواهد کرد، در نتیجه ارتش ایران در لبنان (حزبالله) باید به هر قیمت ممکن کماکان نقش تهدید کننده خود در منطقه را حفظ کند. برای همین است که شیعیان لبنان و عراق و مردم سوریه کشته میشوند تا روزی سپاه پاسداران به سلاح هستهای دست پیدا کند.
متاسفانه سپاه برای حفظ این نیروی تهدیدکننده در مرزهای شمالی اسرائیل حاضر است تا قطره آخر خون شیعیان لینان و عراق به جنگ ادامه بدهد. به راه انداختن حزبالله از اساس ربطی به آزادسازی جنوب لبنان و یا فلسطین نداشته و ندارد. دخالت ایران در امور لبنان تنها به هدف حفظ این تهدید بازدارنده صورت می گیرد تا بهترین امکان ممکن برای دستیابی به سلاح هسته ای و تضمین بقای جمهوری اسلامی فراهم شود.
NOW: آن دسته از شیعیان لبنان که جنگ حزبالله در سوریه را جنگی مقدس برای ظهور امام آخر شیعیان میدانند. آیا چنین تصوری میان شیعیان ایران نیز وجود دارد؟
نه چنین تصوری اینجا در میان مردم چندان هم رایج نیست، اما این ادبیاتی است که سپاه در مورد جنگ سوریه به کار میبرند و از دید برخی حامیان آنها این نبرد زمینه ظهور است. به هرحال شکی نیست که مهدی موعود برای کمک رساندن به سپاه و حزبالله ظهور نخواهد کرد زیرا آنها در حال کمک به اسد برای قتل عام مردم سوریه هستند و این ظلمی آشکار و مهیب است.
چنان که از امام علی نقل شده: «آن کسی که با اعمال کسی موافقت کند چنان است که خود مرتکب آن اعمال شدهاست. و هرکسی که در گناهی به کسی بپیوندد مرتکب دو گناه شده است: یکی گناه ارتکاب حرام و دیگری تایید و همراهی آن.»
به بیان دیگر سپاه پاسدارن و حزبالله با فریب شیعیان لبنان را به سوریه میکشانند و به کشتن میدهند.
NOW: فکر میکنید اگر ایران دیگر نتواند از اسد حمایت کند و اسد سقوط کند، در داخل ایران چه اتفاقی میافتد؟
حکومت ایران هرگز بدون وقوع یک جنگ کلان و خونریزی بزرگ زیر بار چنین نتیجهای نخواهد رفت. فراموش نکنید که تمام داستان بر سر نگهداشتن حزبالله به عنوان تهدیدی در مرزهای شمالی اسرائیل و دست پیدا کردن سپاه پاسداران به سلاح هستهای است.
ما به شدت نگران از رمق افتادن سپاه و حزبالله در سوریه هستیم، زیرا این دو در واقع در تله افتاده اند. اگر اوضاع در این تله بدتر از این که هست شود، ایران ناچار خواهد شد پول بیشتری برای رهایی هزینه کند و سلاح و جنگجویان بیشتری به سوریه بفرستند. از سوی دیگر وضعیت اقتصادی کشور روزبهروز بدتر شده و مردم بیشتر تحت فشار فقر قرار میگیرند. همه شواهد حاکی از این هستند که یک بحران شدید اقتصادی در داخل کشور و شکستی نظامی در سوریه پیش روی ایران قرار دارد. هیچ نیروی متجاوزی نمی تواند اراده مردمی که خواسته ای جز کرامت و آزادی ندارند را در هم بشکند.
NOW: نقشه ایران برای سوریه چیست؟ با توجه به افزایش چشمگیر درگیری های فرقهای در منطقه ایران چه برنامهای دارد؟
چنان که پیشتر گفتهایم حکومت ایران –و نه مردم کشور- میخواهد اسد در راس قدرت بماند تا موقعیت ارتش ایران در لبنان یعنی حزبالله به خطر نیافتد. بعلاوه ایران حامی فعالیتهایی است که کشورهای منطقه را بیثبات میکنند تا از این طریق قدرتنمایی کرده و کشورهای حاشیه خلیج و دولتهای غربی را به وحشتانداخته و وادار کند که زیربار دستیابی ایران به سلاحهستهای بروند.
NOW: شما چه برنامه ای برای آینده دارید؟ آیا با بقیه گروهها نیز همکاری میکنید؟ آیا قصد دارید پروژه تان را بیشتر به سمت فعالیتهای عملی سوق بدهید؟
ما کارمان را به تنهایی شروع کردیم و تا کنون به دلایل امنیتی همکاری با هیچ گروهی نداشتهایم. اما از اواسط ماه مارس جاری تماسهایی نیز با دوستان ایرانی که صفحه ایران.سوریه (Iran.Syria) را به راه انداختهاند داشته اند اما آنها هم میدانند که ما به ناچار باید فعلا ناشناس باقی بمانیم. (حمایت آنها از صفحه ما را میتوانید در اینجا ببینید: here )
همزمان ما سعی میکنیم که فعالیتهایمان را به سوی عملیتر شدن پیش ببریم و خواستهمان مبنی بر خروج سپاه پاسدارن، حزبالله و شبهنظامیان عراقی از سوریه را به خواسته کلی و بزرگترمان یعنی زندگی در ایرانی دموکراتیک و آزاد پیوند بزنیم.
در روز 8 مارس سال جاری تعدادی از دوستان ما در برلین اجتماعی در اعتراض به نقش ایران در سوریه به راه انداختند. آنها پلاکاردهایی به زبانهای مختلف در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «سوریه وینتام ایران است- پاسداران و حزبالله سوریه را ترک کنید!» این تجمع اعتراضی بیرون هتل وستند در برلین برگزار شد، جایی که وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران محمدزضا نعمتزاده به همراه تعدادی از دیگر مقامات ایرانی در کنفرانسی با یک هیئت تجاری آلمانی دیدار میکنند.
در آینده هم قصد داریم تجمعاتی مشابه را برگزار کنیم تا توجهات را به حمایت شرمآور ایران از حکومت اسد جلب کنیم. مردم کشور ما باید دریابند که سوریه حکم ویتنامی برای ایران را یافته است و کشور ما درحال از کف دادن توش و توان خود به واسطه جنگ در این کشور است.
در غرب هنوز هم تصور میشود که حزبالله حامی اسد است اما واقعیت این است که بدون حمایت نظامی و اقتصادی ایران حکومت سوریه حتی 24 ساعت هم قادر به بقا نخواهد بود. میلیاردها دلار از بودجه کشور که باید صرف مردم ایران شود در جنگ بیحاصل سوریه اتلاف میشود درحالی که مردم در دشواری اقتصادی دست و پا میزنند.
ما بعلاوه میخواهیم سیاستمدارن غربی و چهرههای اقتصادی جهان را نیز شرمسار کنیم. آنها میدانند که با معامله و تجارت با حکومت ایران که چنین سابقه سیاهی در حقوق بشر دارد در واقع به صورت غیر مستقیم درحال حمایت از حکومت جنایتکار سوریه هستند. چطور آلمان و سایر کشورهای غربی میتوانند چشم بر دخالت ایران در سوریه ببندند درحالی که اقدامات روسیه در اوکراین را محکوم میکنند؟ چرا وقتی پای ایران به میان میآید دیگر گسترش روابط تجاری ارتباطی با امنیت و ثبات منطقه، اصلاحات دموکراتیک و حمایت از حقوق بشر ندارد؟
NOW: وضعیت فعالیت مدنی و گروههای اپوزیسیون در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا امیدی به آن هست؟ آیا کسی هنوز فعال است؟
ما ترجیح میدهیم در مورد گروههای دیگر اظهار نظر نکنیم و به دلایل امنیتی نامی از کسی نیاوریم. ممنونیم که موقعیت ما را درک میکنید.