بستگی به این دارد که چه کسی گزارش میکند. اگر خبرگزاری فارس و سایر رسانههای تحتِ کنترلِ دولت در ایران باشد، آنوقت قطعاً آنها را «تروریستها» میخوانند. نیازی به بررسی یا اثبات موضوع هم نیست. این مورد را همه میدانیم، نه؟ اما بیایید نگاهی دقیقتر بیندازیم.
در بخشی از عهدنامه توافق شده در ژنوِ ۲، که دو هفته پیش برگزار شد، سازمان ملل و سایر کارمندان کمکهای بشردوستانه اجازه حضور در شهر قدیمی حمص را یافتند تا کالاهای ضروری را به حدود 2500 نفری برسانند که در شش ماه گذشته محاصره شده بودند، و همینطور کودکان، زنان و سالمندان را تخلیه کنند.
در روز دوم این عملیات، هشتم فوریه 2014، سازمان ملل و صلیب سرخِ سوریه به محض ورود به شهر قدیم مورد حمله رگبار خمپاره اندازها و گلولههای تک تیراندازها قرار گرفتند. بنابر گزارشها، چهار امدادگر زخمی شدند. رژیم سوریه و مخالفانش فوراً یکدیگر را برای برهم زدنِ آتش بس متهم کردند.
خبرگزاری فارس، همچون اغلب رسانههای سرتاسر جهان، این چنین خبرِ داغی را – که معمولا تیترهای اول را از آن خود میکند — گزارش کرد، و به نقل از والری آموی ریس بخش کمکهای بشردوستانه سازمان ملل نوشت که این آژانس با این حمله«عقب نمینشیند» (1). اما این آژانس خبریِ نزدیک به سپاه پاسداران نتوانست خودداری کند و پیچ کوچکی به ماجرا داد. این خبرگزاری به همان ترتیبِ تلویزیون دولتی سوریه، و به نقل از حاکم حمص، «گروههای تروریست» را به آتش گشودن بر روی مسئول پلیس در نزدیکی ساعت قدیمی متهم کرد؛ یعنی همان جایی که گروه کمک رسانی داشت از آنجا عبور میکرد.
دو نکته در اینجا قابل ذکر است. اول آنکه حاکم حمص، یعنی یک نماینده رژیم، آشکارا نمیتواند یک منبع آگاه بیطرف باشد که مورد ارجاع قرار بگیرد بدون آنکه تلاشی در جهت اثبات ادعایش انجام پذیرد، یا دست کم باید در چنین مواردی از «طرف دیگر» نیز نقل قول شود. در واقع، حاکم حمص برای متهم کردن «تروریستها» به خاطر هر چیزی که در حمص در سه سال گذشته رخ داده است، مشهور است.
ثانیاً، کارمندان سازمان ملل و امدادرسانان به رسانههای بینالمللی گفتند که «نیروهای وفادار به بشار اسد» در پشت این حمله دست داشته اند، گرچه خود سازمان ملل به طور رسمی هیچ کدام از طرفها را متهم نکرد چرا که «هیچ مدرکی برای اثبات این ادعاها نیافت.» (2)
خبر آنلاین حتی از خبرگزاری فارس جلوتر رفت تا ادعا کند که یک گروه مسلح سوری نه تنها «چندین خمپاره» به روی گروه صلیب سرخ و سازمان ملل پرتاب کرد، بلکه حتی «گروهی از کارمندان سازمان ملل را به گروگان گرفت» (3).
بر اساس این وبسایت، این خبر بر اساس گزارشی از سوی شبکه خبری المیادین است، که این گزارش آن را به عنوان یک آژانس خبری معرفی می کند. المیادین یک کانال نسبتاً جدید لبنانی نزدیک به حزبالله لبنان است و تنها می توان آن را یک پروپاگاندای وابسته به رژیم سوریه توصیف کرد.
به علاوه، ما نتوانستیم هیچ نشانی از این گروگانگیری فرضی در وبسایت المیادین بیابیم. تنها دو گزارش موجود درباره تخلیه حمص و حمله به کاروان امدادرسانی هیچ مطلبی مبنی بر گروگانگیری ارائه نمیدهد (4)
خبرگزاری فارس همچنین گزارش انگلیسی ویدئوییِ CNN درباره حمله به کاروان امدادرسانی را در وبسایت خود منتشر کرد؛ آن هم در حالی که لوگوی خود را به طرز اغراق آمیزی بر روی صفحه این ویدئو انداخته بود. گزارشِ CNN بخشی از سخنان فیلمبردار سوری که این ویدئو را فیلمبرداری کرده است پخش میکند: «این همان چیزی است که اینجا [هر روز] رخ میدهد، … حتی وقتی که سازمان ملل در حمص حاضر باشد.» گزارشِ CNN میافزاید که رژیم و شورشیان یکدیگر را به خاطر این حمله مقصر دانستند.
گزارش CNN،عمدی یا غیرعمدی، ادامه سخنان فردی را که پشت دوربین ایستاده است پخش نمیکند. اگر ویدئوی اصلی را تماشا کنید (6)، خواهید شنید که او مکرراً میگوید «گروه سازمان ملل در حال توزیع محمولههای امدادرسانی به مناطق محاصره شده حمص مورد بمباران قرار گرفتند». آن فرد قطعاً فکر میکند که این اقدام از جانب رژیم بوده است، نه فقط به خاطر استفاده از کلمه بمباران که به طور معمول برای حملههای رژیم به کار میرود؛ بلکه احساس عمومی که از گفتههای او میتوان داشت این است که این شرایط غیرعادی نیست، و حضور سازمان ملل در آنجا استثناً این شرایط را برای [ناظران] غیرعادی میکند.
در ویدئوی دیگری، که لحظهای پیش از ویدئوی بالا گرفته شده است، میشنویم که فیلمبردار چیزهای مشابهی میگوید: «رگبارهایی از سوی آدمکشهای رژیم جلوی مسئول پلیس و بر روی گروه سازمان ملل و صلیب سرخ در وسط شهر حمص شلیک میشود» (7)
با این حال فارس نیوز اشکالی نمیبیند در اینکه در توضیح خود درباره ویدئوی CNN در وبسایتش، بگوید که کاروان امداد رسان «در یک منطقه شورشی محاصره شده حمص، توسط چریکها مورد حمله قرار گرفت، و به این ترتیب عملیات تحت رهبری سازمان ملل را که غذا و دارو برای مردم فراهم کردند و غیرنظامیها را خارج میسازند، تهدید کرد.»
لازم به ذکر نیست که اخبار منتشر شده بر خطوط آژانسهای خبری، بعدتر توسط روزنامهها، و شبکههای تلویزیونی و رادیویی بیشمار ایرانی بازیابی و نقل قول میشود.
باید گفت که برخی از دسته های مسلحِ اپوزوسیون که در حمص به دام افتادهاند ممکن است همان کسانی باشند که بر روی این کاروان یا رییس پلیس آتش گشودند، اما چنین اقدامی از سوی آنان شاید کاری دور از عقل نیز باشد. به همین ترتیب این احتمال نیز وجود دارد که نیروهای رژیم یا بخشی از میلیشیای خارجی که در کنار آنها در حمص میجنگند (نظیر حزب الله و سپاه قدس) عامل این کار بودهاند و انگیزه شان بر هم زدن فرایند کمک رسانی بوده است. حتی این تئوری توطئه بیش از هر چیزی قابل باور است که این یک حمله از پیش برنامه ریزی شده توسط نیروهای رژیم بوده است تا تقصیر آن را بر عهده اپوزسیون بیندازند و به این ترتیب بتوانند چهرهی غیرانسانیای از آنها در طی گفتگوی دور دوم ژنو ارائه دهند. بالاخره رژیم سوریه کارنامه بلند و بالایی از موارد این چنینی دارد: از ملبس کردن نیروهای رژیم به لباس جنگندههای شورشی و آتش گشودن به تظاهرکنندگان در درعا در ابتدای انقلاب — و به این ترتیب تایید این ادعای خود که گروههای مسلح خارجی میخواهند کشور را به بیثابتی ببرند،– گرفته تا نسبت دادن اتهام قتل عام شیمیایی قوطا به دستههای مسلح اپوزسیون به حمایت عربستان سعودی، علیرغم وجود شواهد متنابهی مبنی بر عکس آن.
نظر خبرنگارِ «نامه شام» در حمص:
تیراندازی و رگبار در حمص محاصره شده ادامه یافت آن هم در شرایطی که تخلیه غیرنظامیان در جریان بود. فقط حمله به کاروان سازمان ملل و صلیب سرخ نبودهاند که آتش بس را نقض کردهاند. به عنوان مثال، این ویدئو – که توسط کمیته محلی هماهنگی منتشر شده — را از دهها بدنی ببینید که بر اساس این ویدئو توسط رژیم در زمان تخلیه شهر به گلوله بسته شدند.
حتی پلیدتر از آن، سپر انسانی است که توسط آدمکشهای رژیم تشکیل شده است تا از ورود امدادهای بشردوستانه به نواحی تحت محاصره جلوگیری کند. اما این اتفاق، که موجب بحثهای داغی در میان سوریها شد، نمیتواند اثبات شود و ممکن است در رفتار تعداد معدودی آدمکش که تلاش داشتهاند کاری احمقانه بکنند اغراق شده باشد.
در نهایت، نکته مهم آن است که تقاضای اصلی مردم تحت محاصره برای 200 روز در حمص ، و همینطور نمایندگان اپوزسیون در ژنو، این بود که محاصره شکسته شود و نه آنکه آسیبپذیرترین افراد (فقط 600 نفر) به ناحیه منحصر شده دیگری منتقل شوند (الوعر).
عواقب چنین شکلی از تخلیه می تواند خسران به بار بیاورد. در کوتاه مدت، این نوعی مجوز است برای کشتار مردانی که درون شهر میمانند. در بلند مدت، میتواند به تغییرات شدیدی در جمعیت محلی، و حتی پاکسازی قومی منجر شود؛ این تبعات چه ناخواسته باشند، و چه بر اساس یک برنامه فکر شده جانبدارانه، در هر حال غیرقابل اجتناب هستند.
منابع:
[1] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921120001345
[2] http://online.wsj.com/news/articles/SB10001424052702304558804579374232496899124
[3] http://www.khabaronline.ir/%28X%281%29S%28pmsbb4305nauz451dpkqy2o0%29%29/detail/337418/World/middle-east
[4] See the reports in Arabic at http://tinyurl.com/p6sohjl and http://tinyurl.com/owo3z52.
[5] http://english.farsnews.com/player.aspx?nn=13921121001520
[6] https://www.youtube.com/watch?v=dmQCSd0C3Co
[7] https://www.youtube.com/watch?v=Tnt-45HakEg
[8] https://www.youtube.com/watch?v=RQk2qKPGxwQ