حوالی یکسال واندی پس از جنگ سوریه، سید حسن نصرالله، رهبر حزب لبنان در برابر خواست مکرر رهبران نظامی و امنیتی ایران، به ویژه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس، برای اعزام گسترده نیرو به سوریه در حمایت از حکومت بشار اسد مقاومت میکرد. در آن زمان به نظر میرسید {اسد} اراضیاش را از دست میدهد.
احتمالا نصرالله نمیخواست به خود آسیب برساند و وارد مسئلهای شود که واقعا مسئله او نبوده است. به خصوص در پرتوی ادعای تاریخی حزبالله که ادعا میکرد “بازوان حزبالله” علیه هیچ کس استفاده نمیشود مگر اسرائیل.
گزارش اطلاعاتی آمریکا نشان میدهد که “عدم توافق قوی”ای در رهبری حزب الله بود که برخی از آنان را نگران میکرد که دخالت در سوریه به شهرت حزب آسیب برساند و “باعث واکنش” در داخل لبنان شود. {۲} اما وقتی آیتالله خامنهای شخصا مداخله نمود، همه چیز تغییر کرد. بر اساس محتویات گزارش، نصرالله پیام شخصی از رهبر ایران دریافت کرد که در آن میگفت تهران از حزبالله انتظار دارد تا در سوریه “قاطعانه” عمل کند. ظرف چند هفته جنگجویان حزبالله دوشادوش حکومت اسد مقابل نیروهای اپوزسیون (به ویژه در حمص و دمشق) میجنگیدند.
البته این گزارش سرویسهای اطلاعاتی آمریکا میتواند برای شکاف انداختن و ایجاد اصطحکاک بین حکومت ایران و حامیان حزبالله باشد.
مفسران دیگر اما اعتقاد دارند که حزبالله همیشه دستورات ایران را دنبال کرده است.
بنابراین بعید است که اختلاف نظری بین روسای گروه در مورد دستور که از تهران میآید وجود داشته باشد. {۲}
منابع:
[۱] e.g. http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/hizballah-and-the-qods-force-in-irans-shadow-war-with-the-west[۲] http://www.reuters.com/article/2013/09/26/us-syria-hezbollah-special-report-idUSBRE98P0AI20130926